تاپیک: کلبه ی تنهایی های آگرین
آگرین [#] (1400/4/9 , 09:27) |
یک روز میآیی که من دچارت نیستم!
از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم
یک روز میآیی که من نه عقل دارم نه جنون
نه شک به چیزی نه یقین . مست و خمار هم نیستم!
شب زنده داری میکنی تا صبح گریه و زاری میکنی
تو بیقراری میکنی من بیقرارت نیستم
پاییز تو سر میرسد قدری زمستانی و بعد
گل میدهی نو میشوی . من در بهارت نیستم
زنگارها را شسته ام دور از کدورتهای دور
آیینه ای رو به توام ، اما کنارت نیستم
دور دلم دیوار نیست ، انکار من دشوار نیست
اصلا منی در کار نیست ، امن ام حصارت نیستم
#افشین یداللهی
از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم
یک روز میآیی که من نه عقل دارم نه جنون
نه شک به چیزی نه یقین . مست و خمار هم نیستم!
شب زنده داری میکنی تا صبح گریه و زاری میکنی
تو بیقراری میکنی من بیقرارت نیستم
پاییز تو سر میرسد قدری زمستانی و بعد
گل میدهی نو میشوی . من در بهارت نیستم
زنگارها را شسته ام دور از کدورتهای دور
آیینه ای رو به توام ، اما کنارت نیستم
دور دلم دیوار نیست ، انکار من دشوار نیست
اصلا منی در کار نیست ، امن ام حصارت نیستم
#افشین یداللهی