تاپیک: کلبه ی تنهایی های آگرین
آگرین [#] (1400/2/8 , 16:29) |
یه بیابون یه درخت، اون روزای سختِ سخت،
توی پهنای کویر، یه بیابون یه درخت!.
توی پیچ و تابِ مِه، یه خیالِ خسته پَر،
یه صدای بی صدا، یه حضورِ در به در.
شبِ دهشت شبِ درد، شبِ بیمارِ جنون،
شب و این قصه ی تلخ، تب و تاریکی و خون.
توی سرمای سیاه، خوابِ شیرینِ بهار،
دلِ صافِ آسِمون، خاکِ سبزِ سبزه زار.
همه جا صیدِ سکوت، ختمِ خنده های پاک،
تبِ سوزانِ اتش، نمِ بارون روی خاک.
پشتِ بن بستِ سیاه، تنِ خسته دلِ سرد،
رنگِ تاریکِ خَزون، رنگِ حسرت، پرِ درد.
دلِ تاریکیِ شب، دیده ای صیدِ سراب،
یه ندای ناتموم، یه دعای بی جواب.
توی جاده های هیچ، برگِ توی دستِ باد،
تو هوای خاطره، تیزیِ خنجرِ یاد.
یه بیابون یه درخت، یه خَزونِ سرد و تار،
دلِ تاریکِ سکوت، شبِ سردِ سبزه زار!.
این سکوتِ بی نفس، شرحِ ویرانیِ ماست،
دلِ من! زنده بمون!، آخَرایِ ماجراست!
از شبه شعرای خودم
توی پهنای کویر، یه بیابون یه درخت!.
توی پیچ و تابِ مِه، یه خیالِ خسته پَر،
یه صدای بی صدا، یه حضورِ در به در.
شبِ دهشت شبِ درد، شبِ بیمارِ جنون،
شب و این قصه ی تلخ، تب و تاریکی و خون.
توی سرمای سیاه، خوابِ شیرینِ بهار،
دلِ صافِ آسِمون، خاکِ سبزِ سبزه زار.
همه جا صیدِ سکوت، ختمِ خنده های پاک،
تبِ سوزانِ اتش، نمِ بارون روی خاک.
پشتِ بن بستِ سیاه، تنِ خسته دلِ سرد،
رنگِ تاریکِ خَزون، رنگِ حسرت، پرِ درد.
دلِ تاریکیِ شب، دیده ای صیدِ سراب،
یه ندای ناتموم، یه دعای بی جواب.
توی جاده های هیچ، برگِ توی دستِ باد،
تو هوای خاطره، تیزیِ خنجرِ یاد.
یه بیابون یه درخت، یه خَزونِ سرد و تار،
دلِ تاریکِ سکوت، شبِ سردِ سبزه زار!.
این سکوتِ بی نفس، شرحِ ویرانیِ ماست،
دلِ من! زنده بمون!، آخَرایِ ماجراست!
از شبه شعرای خودم